loading...
جنة الحسين
سجاد سحرخوان بازدید : 26 یکشنبه 18 آبان 1393 نظرات (0)

شخصيت ‏شناسى امام حسين عليه ‏السلام


زيرکترين انسانها کساني هستند که انسان های بزرگ وآزاده شجاع و مقتدرجهان را الگو قرار دهند ،  و از اين طريق براي خودشان، در باطن و معنا کسب اقتدار و عظمت مي کنند. 

از  ميان اين بزرگان هم شاخصهايي است که بلاشک حضرت ابي عبدالله (عليه الصلاة و السّلام )، يکي از بزرگترين اين شاخصهاست. حقاً بايد گفت که نه فقط ما انسانهاي خاکي و حقير و ناقابل، بلکه همه ي عوالم وجود، ارواح اولياء و بزرگان و فرشتگان مقرب؛ و در تمام اين عوالم تو در توي وجود، که براي ما روشن و آشنا هم نيست، نور مبارک حسين بن علي عليه السلام مثل خورشيد مي درخشد. اگر انسان خود را در پرتو اين خورشيد قرار بدهد، اين کار خيلي برجسته يي است. . . . 

امام حسين عليه ‏السلام ، امام سوم شيعيان، شهيد كربلا كه نهضت عاشورا بر محور فداكارى و جان‏فشانى آن حضرت شكل گرفت. حسين عليه‏ السلام ، تاريخ بشرى را از حماسه و ايثار كرد و درس آزادگى و عزت به انسان‏ها آموخت. او با تقديم خون خويش در كربلا، درخت اسلام را آبيارى كرد و مسلمانان را بيدار ساخت. پرداختن به شخصيت والا و الهى آن رادمرد جهان اسلام و بررسى جنبه‏ هاى گوناگون حيات آسمانى آن سپهر ايمان، شناختى درخور و مجالى فراتر مى ‏طلبد. در اين بخش برآنيم در حد توان با گزينشى از مكارم اخلاق آن امام همام و سيره و سخن آن پيشواى بزرگ، ره توشه ‏اى براى رهروان راه ولايت فراهم كنيم.

مراحل زندگانى امام حسين عليه‏السلام پيش از واقعه عاشورا


دوران کودکی :

. وى شش سال از دوران كودكى خود را در زمان جد بزرگوارش رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله سپرى كرد و در مكتب جدش تربيت يافت. او بسيار فروتن، خاشع، بخشنده، با گذشت، مهربان و شجاع بود.پيامبر زمانى كه امام حسين و امام حسن عليهماالسلام ، هفت سال بيشتر نداشتند، فرمود: «اينها سرور جوانان بهشتند».

 

دوره 25 ساله پس از رحلت پيامبر تا حكومت اميرالمؤمنين‏ على عليه‏السلام 

در اين دوره، روح لطيف او رحلت پيامبر بعد از آن، شهادت جان‏گداز مادر و خانه ‏نشينى پدر و غصب فدك و... را ديده بود. در اين دوران، امام ‏حسين عليه‏السلام هميشه در كنار پدر بود و در جنگ‏ها شركت مى ‏كرد.در واقعه حكميت جنگ نهروان و [ديگر] جريان‏هاى پس از جنگ صفين نيز همه‏ جا در ركاب پدر بود و آن همه بى ‏وفايى ‏ها و سست عنصرى ‏هاى مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزديك مى ‏ديد، با مرارت و تلخ‏ كامى آن مصايب را تحمل مى ‏كرد.همه او را به عظمت و بزرگى مى ‏شناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه براى او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظيم و تجليل مى ‏كردند». 

پس از شهادت اميرالمؤمنين ‏على عليه‏السلام : دوره غربت اهل‏بيت عليهم‏السلام 


امام حسين عليه‏السلام پس از شهادت امام ‏على عليه‏السلام در كنار برادرش، امام حسن عليه‏السلام ، رهبر و پيشواى وقت بود و هنگام حركت نيروهاى امام مجتبى عليه‏السلام به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه نظامى و پيشروى به سوى سپاه شام حضور داشت. هنگامى كه معاويه، به امام حسن عليه‏السلام پيشنهاد صلح كرد، امام حسن عليه‏السلام ، او و عبداللّه‏ بن ‏جعفر را فراخواند و درباره اين پيشنهاد با آن‏دو به گفت‏وگو پرداخت و بالاخره پس از متاركه جنگ و انعقاد پيمان صلح، همراه برادرش به شهر مدينه بازگشت و همان‏جا اقامت گزيد.امام حسين عليه‏السلام در زمان معاويه و آن شرايط خفقان ‏بار كه كسى جرئت اعتراض نداشت، در برابر مظالم معاويه به مبارزه و مخالفت برخاست. نامه‏ هاى متعددى بين او و معاويه رد و بدل شد كه نشانه موضع‏ گيرى سخت و انقلابى امام حسين عليه‏السلام در برابر معاويه است.معاويه به دنبال فعاليت‏هاى دامنه ‏دار خود به منظور تثبيت ولى ‏عهدى يزيد، به مدينه سفر كرد تا از مردم به ‏ويژه شخصيت‏هاى بزرگ اين شهر كه در رأس آنان امام حسين عليه‏السلام قرار داشت، بيعت بگيرد، ولى امام پاسخ كوبنده ‏اى به او داد كه همين پاسخ، سرآغاز مخالفت امام با يزيد شد.

مكارم اخلاق امام حسين عليه‏السلام 



شجاعت
دلاورى و بى ‏باكى براى مقابله با دشمن و هراسيدن از خطرها و اقدام ‏هاى دشوار يكى از مهم‏ترين ملكات اخلاقى است كه در حسين بن على عليه‏السلام و ياران شهيدش و آزادگان اهل‏بيت عليهم‏السلام جلوه گر بود. روح حماسى در ميدان‏هاى نبرد در خصلت ‏هاى فردى و زمينه‏ هاى تربيتى آن امام ريشه داشت. قيام كربلا از نخستين مراحل تا پايان آن، تجلى ‏گاه شجاعت امام بود. صلابت و قاطعيت امام حسين عليه‏السلام در مخالفت كردن با يزيد و خوددارى ورزيدن از بيعت با وى، تصميم گرفتن براى حركت به سوى كوفه و مبارزه با يزيديان، متزلزل‏نشدن روحيه از شنيدن اخبار داخل كوفه، اعلام آمادگى براى نثار خون در راه احياى دين، نهراسيدن از انبوهىِ سپاه گرد آمده در كربلا، رزم‏آورى ‏هاى سلحشورانه و بى ‏نظير امام حسين عليه‏السلام و سربازان و خاندانش، جنگ نمايان عباس، على اكبر و قاسم و... و صدها صحنه حماسى ديگر، همه جلوه هايى از شجاعت حسين بن على عليه‏السلام و يارانش و بخشى از الفباى «فرهنگ عاشورا» است.«خاندان پيامبر در شجاعت و قوت قلب و دليرى، نمونه بودند و آنچه در دلشان نبود، هراس از دشمن بود».


جوان‏مردى و بزرگوارى
«عنايت ويژه محمد صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله ، آغوش زهرا عليهاالسلام ، پرورش على عليه‏السلام و شايستگى ‏هاى شخصى، در حسين عليه‏السلام جمع شد و از او، نمونه ‏اى از بزرگوارى، جوان‏مردى و فضيلت ساخت.مكتب حسين عليه‏السلام ، پاداش نيكى را نيكىِ برتر مى ‏داند. آرى مكتب انسانيت چنين است. آنان كه نيكى را پاداش نمى ‏دهند انسان نخواهند بود و آنان كه سزاى نيكى را بدى مى ‏دهند، بويى از انسانيت نبرده ‏اند.اين حسين عليه‏السلام است كه در همه احوال و حكايات، مشت را با بوسه پاسخ مى ‏دهد و با دشمن مهر مى ‏ورزد، جوان‏مردى و بزرگوارى دارد و راهنمايى مى ‏كند.»

نمونه ‏اى از جوانمردى امام حسين عليه‏السلام  


امام حسين عليه‏السلام در مسير خود به كوفه، از سرزمين اشراف گذشت و به اصحابش دستور داد آب فراوانى بردارند و همه مشك‏ها را پر كنند. ياران حسين عليه‏السلام نيز به دستور امام، آب زيادى برداشتند و حركت كردند. در منزل‏گاه بعدى به نام ذوحسم، به سپاه حرّبن يزيد رياحى برخوردند كه مأمور بودند امام حسين عليه‏السلام را نزد ابن زياد ببرند. در آن گرماى شديد، فرياد العطش سربازان حرّ كه سخت تشنه شده بودند، بلند بود.حسين عليه‏السلام ، آن يكه ‏تاز ميدان جوانمردى و انسانيت، به ياران خويش دستور داد تا نه تنها سپاهيان دشمن، بلكه اسب‏ها و مركب هايشان را نيز سيراب كنند. على بن طعان محارمى مى ‏گويد: «من آخرين نفر از سپاه حر بودم كه امام حسين عليه‏السلام با دست خود، من و اسبم را سيراب كرد. چون فشار آب از دهانه مشك زياد بود، آن حضرت لبه مشك را به عقب برگرداند تا فشار آب كم شود و من به راحتى آب بخورم».تواضع امام حسين عليه‏السلام با مسكينان و مستمندان مى ‏نشست و مى‏ گفت: «خداوند، اهل كبر و مستكبران را دوست ندارد». يك‏روز بر چند كودك گذر كرد كه سرگرم خوردن يك قطعه نان بودند. بچه‏ه  ا از امام خواستند تا با آنها هم ‏غذا شود. امام با لطف و مهربانى، دعوت اطفال را پذيرفت و با آنها هم ‏غذا شد. آن‏گاه بچه‏ ها را با خود به خانه برد و آنها را از غذا سير كرد و به آنها لباس پوشانيد. سپس فرمود: اِنَّهُمْ اَسْخى مِنّى لاِءَنَّهُمْ بَذَلوا جَميعَ ما قَدَروا عليه و اَنَا بَذَلْتُ بَعْضَ ما اَقدَرُ عَليهِ.اين كودكان، از من سخاوتمندترند؛ زيرا آنها هرچه داشتند، بذل كردند، ولى من بخشى از مال خويش را بخشيدم.


خداترسى


«اولياءاللّه‏ به خاطر شناخت و معرفتى كه به ذات مقدس الهى دارند، بيش از ديگران ترسانند. حسين عليه‏السلام نيز چنين بود. ابن شهر آشوب در مناقب آورده است كه از حسين عليه‏السلام پرسيدند:«ما أَعظَمَ خوفُكَ مِنْ رَبِّك؛ چه زياد از خدا مى ‏ترسى؟» فرمود: «يَأْمَنُ يومَ القيامَةِ إِلاّ مَنْ خافَ اللّه‏َ فِى الدنيا؛ از عذاب خدا در قيامت ايمن نيست، مگر كسى كه در دنيا از خدا بترسد».از دعاى آن حضرت در روز عرفه، ميزان شناخت و ترس او را از خدا درمى ‏يابيم كه با چشمى گريان پس از بيان اوصاف بارى‏تعالى و كيفيت آفرينش جهان هستى و شخصيت شخيص خود، آن‏چنان خدا را در همه احوال، حاضر و ناظر اعمال خويش مى ‏داند كه گويى او را به چشم بصيرت مى ‏بيند، آنجا كه مى ‏گويد: «كور باد چشمى كه تو را مراقب خود نبيند و در زيان و خسران باد و بنده‏اى كه نصيب و بهره ‏اى از عشق و محبت خود در او قرار نداده‏اى!»


علم حسين عليه‏السلام 


«چنانكه مى ‏دانيم دانش اين بزرگواران، موهبت الهى بوده است. علم حسين عليه‏السلام و ديگر امامان عليهم‏السلام نيز به افاضه ربانى و بخشش الهى و تعليم خاص شخص پيغمبر اعظم (ص) بود. وگرنه كدام مدرسه در كل دنياى پر از جهل و نادانى مى ‏توانست چنين فارغ التحصيلانى تحويل دهد كه در علوم و فنون متعدد و گوناگون، استاد و از زمان كودكى، مرجع مردم و علما در مسائل علمى باشند و تا امروز كلماتشان براى رجال علم و فلسفه، حلال مشكلات گردد.هرچه انسان در حالات سيد الشهدا عليه‏السلام دقيق‏تر شود، بيشتر به اين نكته دست مى ‏يابد كه يك بصيرت خارق‏العاده و بينش غيبى در امر دين، راهنماى آن حضرت بوده است. دانش آن حضرت از احتجاجات او با دشمنان اهل‏بيت عليهم‏السلام به ويژه معاويه و مروان و نامه هايى كه به معاويه مرقوم فرموده و خطبه ‏هايى كه به مناسبت‏هايى ايراد كرده و از دعاى عرفه و دعاهاى ديگر كه از آن حضرت در كتاب‏هاى شيعه و سنى نقل شده، ظاهر و آشكار است.مطلب ديگرى كه از احاديث به دست مى ‏آيد، اين است كه حسين عليه‏السلام ، كثير الحديث و الرواية بوده كه در آن زمان با اينكه اصحاب پيغمبر كم نبودند و نقل حديث مى ‏كردند، مردم، همه آنها را ترك [مى ‏كردند] و به مجلس حسين عليه‏السلام مى ‏آمدند.

اخبارى كه از حسين عليه‏السلام در اين باب نقل شده (كه حاكى از علم و ذوق سرشار، قوت فطانت، استعداد و قريحه و استحكام منطق است) بيشتر از اين است كه احصا شده است. آن حضرت به نوعى در مسائل علميه (باجودت ذهن و حدّت خاطر) اظهار نظر مى ‏كرد و فتوا مى ‏داد كه موجب تحيّر مردم مى ‏شد، تا حدى كه عبداللّه‏ بن عمر در حق او گفت: اَنَّهُ يَغُرُّ الْعِلْمَ غَرّا؛ همانا حسين عليه‏السلام ، علم را مى ‏نوشيد».


جود و سخاى حسين عليه‏السلام 


درباره كرامت و جود و بخشش حسين عليه‏السلام داستان‏هاى زيادى نقل شده است كه به عنوان نمونه به دو مورد اشاره مى ‏كنيم:
1. عمرو بن دينار روايت مى ‏كند كه امام حسين عليه‏السلام به عيادت اسامة بن زيد رفت و او بيمار بود. وى را اندوهناك ديد. علتش را جويا شد. اسامه گفت: شصت هزار درهم بدهكارم. امام فرمود: بر عهده من كه آن را بپردازم. اسامه عرض كرد: مى ‏ترسم قبل از اداى دين بميرم. امام حسين عليه‏السلام فرمود: نخواهى مُرد تا من قرض تو را بپردازم و حضرت پيش از فوت اسامه، دينش را پرداخت كرد.
2. انس مى ‏گويد: من خدمت امام حسين عليه‏السلام بودم كه كنيزش يك شاخه گل آورد و به امام عليه‏السلام تقديم كرد. حضرت فرمود: تو را در راه خدا آزاد كردم. انس مى‏گويد: به حضرتش عرض كردم: يك شاخه گل ارزشى ندارد كه به خاطر آن او را آزاد كردى! امام حسين عليه‏السلام فرمود: «خدا ما را چنين ادب آموخته است كه مى ‏فرمايد: «و چون شما را تحيت گويند، شما بهتر از آن تحيت گوييد يا مثل آن» و آزاد كردن كنيز تحيت بهتر بود».


زهد امام حسين عليه‏السلام 


بهترين نشانه زهد كامل و خوار شمردن دنيا، فداكارى و گذشت آن حضرت از جان خود و جوانان و برادران و اصحاب و ياران و تن دادن به آن همه مصيبت و بلا بود.اگر دنيا و مال و نعمت آن، در نظر كسى بى‏قدر و ارزش نباشد، نمى ‏تواند اين‏گونه در راه حق و يارى دين خدا و بزرگداشت هدف عالى خود، پايدارى و استقامت ورزد تا به حدى كه بدن قطعه قطعه عزيزانش را ببيند و صداى ناله زنان و كودكان را بشنود، ولى در راه يارى دين خدا، ثابت و پابرجا بماند و در مقابل باطل، نرمش نشان ندهد.
حسين عليه‏السلام كسى نبود كه به خاطر زندگى دنيا و خوش‏گذرانى، مصالح عالى اسلامى را ناديده بگيرد و با گرفتن حق السكوت، برقرارىِ چنان دستگاه فاسدِ ظلم و كفر را امضا كند و در اداى تكليف و وظيفه مهمى كه از طرف خدا به عهده دارد، مسامحه و كوتاهى ورزد. علائلى مى ‏گويد: «حسين عليه‏السلام در اين ناحيه، بزرگ و يگانه بود. زندگى دنيا را خوار مى ‏شمرد و از مرگ بيم و هراس نداشت و به جز برهان پروردگارش كه همه چيز را فداى آن مى ‏كرد، به هيچ چيز نظر ندوخت».


نماز در سيره امام حسين عليه‏السلام 


نماز از عالى ‏ترين نمونه ‏هاى معنوى پيوند با خدا و برترين جلوه ‏هاى ذكر خدا است. اين ارتباط معنوى در مبارزه و جهاد نيز، به مجاهد راه خدا روحيه مى ‏بخشد، چنان كه حضرت على عليه‏السلام در جنگ صفين به يكى از ياران خود گفت: «براى نماز با اين قوم مى ‏جنگم». امام حسين عليه‏السلام نيز از اقامه كنندگان نماز است، هم‏چنان كه در زيارت‏نامه‏ هاى ايشان آمده است:

اَشهدُ أَنَّكَ قَداَقَمتَ الصَّلاة و آتَيتَ الزَّكاة.
گواهى مى ‏دهم كه تو برپادارنده نماز و دهنده زكات هستى.
نماز امام حسين عليه‏السلام در راه كربلا همراه با سپاه حر
يكى ديگر از جلوه ‏هاى آسمانى امام حسين عليه‏السلام در توجه به امر نماز، آنجا تجلى يافت كه در مسير كربلا و هنگام اقامه نماز فرمود: 
فَهوَ يَعلَمُ أنّى قدكنتُ أُحِبُّ الصَّلاة.
پروردگار جهانيان به اشتياق (وصف ناشدنى) من به نماز آگاه است.


نماز امام حسين عليه‏السلام در شب عاشورا
نقل شده است امام حسين و يارانش، شب عاشورا را با زمزمه نماز و نيايش و تضرع و در حال ركوع و سجود، ايستاده و نشسته به صبح رساندند... .»
نماز امام حسين عليه‏السلام در ظهر عاشورا
ظهر عاشورا نيز وقت نماز، ابوثمامه صائدى به حضرت يادآور شد كه وقت نماز است. دوست دارم خدا را در حالى ملاقات كنم كه اين نماز را كه وقتش رسيده است، بخوانم. امام نگاهى به آسمان كرد و فرمود: نماز را ياد آوردى، خدا تو را از نمازگزاران و ذاكران قرار دهد. آرى! اكنون اول وقت نماز است.
از آنان بخواهيد دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانيم.»

نماز خون و شهيد نماز
از ديگر جلوه ‏هاى شكوهمند عاشورا، شهادت ياران امام حسين عليه‏السلام به هنگام نماز است. نقل است كه سعيد بن عبداللّه‏ حنفى در روز عاشورا، شهيد نماز شد. وى پيشاپيش امام حسين عليه‏السلام ايستاد تا تيرهايى كه از چپ و راست به سمت امام رها مى‏شد، به آن حضرت نخورد. آن‏قدر تير به او خورد كه وقتى نماز امام حسين عليه‏السلام تمام شد، سعيد بن عبداللّه‏ حنفى، به زمين افتاد و به مقام والاى شهات رسيد.پيروان نهضت اباعبداللّه‏ عليه‏السلام نيز بايد به نماز اهتمام ورزند و آن را در رأس امور خويش قرار دهند، به‏ويژه عزاداران حسينى عليه‏السلام نبايد نماز را كه واجب دينى است، فداى مراسم سينه‏زنى و عزادارى مستحب كنند و توجه داشته باشند كه نماز، مايه برخوردارى از شفاعت حسين عليه‏السلام است.


مهربانى با خانواده
امام حسين عليه‏السلام با همسران و فرزندان خويش در نهايت ادب و محبت و مهربانى معاشرت مى ‏كرد. عقّاد مى ‏نويسد: «حسين عليه‏السلام از آن كسانى بود كه به فرزندان خويش، محكم‏ترين علايق را داشت و نيز نسبت به همسرانش بهترين عواطف را دارا بود. گفته شده است امام درباره همسر باوفايش، رباب و دختر شيرين زبانش، سكينه چنين مى‏گفت:

به جان خود سوگند، خانه‏اى را دوست مى ‏دارم كه سكينه و رباب را ميزبانى كند. من اين دو را دوست مى ‏دارم و مالم را در راه آنان مى ‏دهم و كسى نمى ‏تواند مرا بر اين علاقه و دوستى ملامت كند.همين دوستى و صميميت است كه بناى خانواده را محكم و استوار مى ‏گرداند و از تزلزل و فروپاشى آن جلوگيرى مى ‏كند. ثمره اين وفادارى و انس امام با همسرش را در رفتار همسر آن حضرت پس از شهادتش مى ‏بينيم.رباب، يكى از همسران باوفاى حسين عليه‏السلام بود كه تا واپسين دم، از امام حسين عليه‏السلام جدا نشد و بار شهادت شوهر والا مقام خود را بر دوش كشيد و به منزل رسانيد. رباب بيش از يك‏سال پس از امام حسين عليه‏السلام زنده بود و در تمام اين مدت به سوگ شوهر نشست ؛ زير سقفى نرفت و از گرما و سرما پرهيز نكرد تا اينكه در غم حسين عليه‏السلام جان داد.


احترام به برادر


امام حسين عليه‏السلام به برادرش امام مجتبى عليه‏السلام بسيار احترام مى ‏گذاشت و همواره با او، هم‏گام و همراه بود و هيچ‏گاه ميان دو برادر شكافى رخ نداد. آنچه يكى انج ام مى ‏داد، ديگرى مى ‏پسنديد و مى ‏پذيرفت.از امام باقر عليه‏السلام نقل شده است كه امام حسين عليه‏السلام به قدرى، برادرش امام مجتبى عليه‏السلام را گرامى مى‏داشت و بزرگ مى ‏شمرد كه در حضور او هيچ وقت سخن نمى ‏گفت.وحدت كلمه و اتفاق ‏نظر، پيوسته در ميان دو برادر برقرار بود. چون امام مجتبى عليه‏السلام با معاويه پيمان صلح بست، امام حسين عليه‏السلام پيمان برادرش را اجرا كرد. هنگامى نيز كه برادرش به شهادت رسيده عراقيان براى امام‏حسين عليه‏السلام نامه ‏هاى فراوانى نوشتند تا با رهبرى آن حضرت، معاويه را از خلافت، خلع و با ايشان بيعت كنند. با اين حال، امام حسين عليه‏السلام در پاسخ به نامه‏ ها، پيمان صلح برادرش را پيمان خود مى ‏خواند و به آنها پاسخ منفى مى ‏داد.

برگ هايى زرين از سخنان امام حسين عليه‏السلام 
سخنان والاى مولايمان امام حسين عليه‏السلام چونان اقيانوسى است كه در اين بخش به اندازه انگشت دانه‏اى از اين اقيانوس بهره برده ‏ايم.

1. در مواردى كه حق تو را ملزم مى ‏سازد، بر آنچه نمى ‏پسندى، شكيبا باش و در مواردى كه هواى نفس، تو را فرا مى ‏خواند، خود را از آنچه ناحق است و دوستش مى ‏دارى، نگه دار.
پيام: 
ـ هميشه پاى‏بند حق باش، حتى اگر به زيانت باشد.
ـ در مقابل هواى نفس، خود نگه‏دار باش!

2. كسى كه تو را دوست دارد، از زشتى ‏ها بازت مى ‏دارد و كسى كه دشمن توست، مغرورت مى ‏كند.

پيام:
ـ يكى از موانع رسيدن به كمال، داشتن دوست بد است.
ـ در انتخاب دوست، نهايت تلاشت را بكن!

3. كسى كه از راه نافرمانى خدا درصدد به دست آوردن چيزى باشد، آنچه را اميد دارد، زودتر از دست مى ‏دهد و آنچه بيم دارد، زودتر سر مى ‏رسد.
پيام: 
ـ شايد در ظاهر، با انجام گناه به سودى برسى، ولى اثر گناه به زودى دامن ‏گيرت خواهد شد.

4. بدانيد كه زشت و زيباى دنيا، چونان رؤيايى است كه زود مى‏گذرد و البته بيدارى و هوشيارى در روز قيامت است. كسى كه در آخرت رستگار شد، جاودانه است و هر كه در روز قيامت به عذاب الهى افتاد، گرفتارى ‏اش جاودانه خواهد بود.پيام:
ـ فريفته ظاهر زيباى دنيا مشو!
ـ لذت‏هاى دنيا زودگذر است.

5. اى فرزند آدم! تو روزگارى بيش زنده نيستى، هر روز كه بگذرد، بخشى از وجود تو از دست رفته است.
پيام: 
ـ به گذر عمرت توجه كن!
ـ از خواب غفلت بيدار شو!
ـ تا فرصت دارى، از عمرت، شايسته بهره ‏بردارى كن!

6. هيچ‏گاه فريفته دنيا نشويد، زيرا اميدِ تكيه ‏كننده ‏هايش را قطع مى ‏كند و طمع طمع‏كارانش را ناكام مى‏ گذارد.
پيام:
ـ دل‏بسته دنيا مشو.
ـ دنيا را بر خواسته خدا ترجيح مده!
ـ زيبايى ‏هاى فريبنده دنيا، تو را از معنويات دور نكند.

7. خود را در كار بيهوده به سختى انداختن، نشانه كم ‏خردى و نادانى است.
پيام:
ـ عاقبت ‏انديش باش!
ـ پيش از آغاز هر كار، به فكر سود دنيا و آخرتش باش.

8. با ارزش‏هاى اخلاقى زندگى كنيد و براى به دست آوردن سرمايه ‏هاى نيك‏بختى بشتابيد. كارى را كه براى آن شتاب نكرديد، به حساب نياوريد.
پيام:
ـ براى رسيدن به لحظه‏ هاى خوش‏بختى شتاب كن.

9. نشستن با صاحبان خرد و انديشه از نشانه‏هاى پذيرفتن حق است و بگو و مگو با غير اهل فكر از نشانه ‏هاى نادانى است.
10. آنچه را طاقت ندارى به اجبار بر خود مبند
پيام:
ـ پيش از پذيرش كار، جنبه ‏هاى گوناگون آن را در نظر بگير.
ـ متناسب با استعداد و توانايى ‏ات، شغل انتخاب كن!

11. به خدا سوگند! بلاها، فقر، تهى ‏دستى و كشتارها، بسيار زود و همچون دويدن اسبان سوارى در مسابقه يا حركت تند سيلاب‏ها به سوى زمين ‏هاى پست، دامن‏گير دوستان ما مى ‏شود.
پيام: 
ـ يكى از راه‏هاى آزمايش مؤمنان، گرفتارى و بلاست.
ـ گرفتارى، گاهى از سر لطف خداوند به بندگانش است.
ـ انسان‏هاى مقرّب، بلاهاى بيشترى خواهند داشت.

12. كسى كه لباس شهرت بپوشد، خدا در روز قيامت از او روى مى ‏گرداند.
پيام:
ـ پوشش بايد متناسب با شأن و موقعيت اجتماعى باشد. 
ـ پوشيدن لباس نامعمول، تو را به خودنمايى متهم مى ‏كند.
ـ مطابق با هويت اجتماعى ‏ات لباس بپوش.


منشور رفتارى امام حسين در عرصه مديريت
اين گفتار، نگاهى دارد به بررسى جنبه ‏هاى رفتارى امام حسين عليه‏السلام در حيطه مديريت واقعه عاشورا و انطباق آن با اصول مديريت امروز.امام حسين عليه‏السلام با توجه به برخوردارى از شايستگى ‏هاى ضرورى براى رهبرى، نهضت عاشورا را به بهترين صورت، از آغاز تا پايان و پس از آن و با در نظر داشتن همه مهارت‏هاى مديريتى، رهبرى كرد.با مرورى بر نهضت عاشورا درمى ‏يابيم كه امام حسين عليه‏السلام در رهبرى نهضت عاشورا تمام وظايف يك مدير، مانند تصميم ‏گيرى، برنامه ‏ريزى، سازمان‏دهى، هدايت، نظارت و هماهنگى را به خوبى به نمايش گذارد كه به طور مختصر به آن اشاره مى ‏شود:


1. تصميم ‏گيرى


امام براى اقامه اصل امر به‏ معروف و نهى از منكر، از بيعت با يزيد، خوددارى و با صراحت تمام و قاطعيت وصف‏ ناپذيرى، آن را رد كرد. آن‏گاه نيز كه عوامل يزيد، بر وى فشار آوردند، تصميم گرفت از مدينه خارج شود و با استقرار در مكه، حرم امن الهى، صداى اعتراض خود را به گوش مسلمانان برساند و پس از آن، دعوت عمومى مردم كوفه را اجابت كند. به عبارت ديگر، با رفتن به قتل‏گاه و با هديه خون خود و فرزندان و يارانش، اصل امر به معروف را احيا و چهره مصداق عينى منكر؛ يعنى سلطنت يزيد را آشكار سازد.از آنجا كه امام عليه‏السلام از نتيجه نهايى تصميمش (قيام) آگاهى داشت، از ابتداى حركت و در مسير خود، هرگونه مخالفت و پيشنهادى مبنى بر دست كشيدن از حركت و ارائه راه ‏حل‏هاى ديگر را با بيان منطقى رد مى ‏كرد و با قاطعيت تمام، تصميم اوليه خود را عملى ساخت؛ تصميمى كه با آگاهى و پيش‏بينى لازم از نتايج، گرفته بود. اكنون نيز با گذشت قرن‏ها از آن دوران، درمى ‏يابيم كه تمام پيشنهادها و راه ‏حل‏هاى ديگر نظير بيعت با يزيد، قيام در مدينه، پناه گرفتن در مكه، گرفتن امان از والى مكه، فرار به نقاط دوردست و مانند آن، نه تنها آثار گران‏بها و ارزشمند آن حماسه را در پى نداشت، بلكه پى ‏آمدهاى ناگوارى براى جامعه اسلامى ايجاد مى ‏كرد. وجه تمايز تصميم امام حسين عليه‏السلام با تصميم ديگران در اين بود كه پيشنهاد دهندگان راه‏هاى ديگر، ظاهر را مى ‏ديدند و شكست و پيروزى را با معادله‏ ها و محاسبه‏ هاى عادى و ظاهرى ارزيابى مى ‏كردند. آنان ساقط كردن حكومت يزيد و تشكيل حكومت را هدف نهضت امام فرض كرده بودند و از پشت پرده و واقعيت امر آگاهى نداشتند.


2. برنامه ‏ريزى

 

برنامه ‏ريزى صحيح و اساسى بر دو اصل استوار است.
الف) دقت در هدف ‏گذارى
امام حسين عليه‏السلام روزى كه از مدينه خارج شد، اهداف نهضت را در قالب وصيت‏نام ه‏اى به برادرش محمد حنفيّه چنين تبيين فرمود:
[مردم دنيا بدانند] كه من يك فرد جاه ‏طلب، اخلال گر، مفسد و ظالم نيستم (من چنين هدف‏هايى ندارم، قيام من قيام اصلاح‏طلبى است) و خروج كردم براى اينكه امت جدم را اصلاح كنم، امر به معروف و نهى از منكر كنم و شيوه جدم و پدرم را عملى سازم.خلاصه، پايان اين مرحله از نهضت را با عبارت‏هاى متعددى از شهادت بر مى‏شمارد. از جمله آنها: «اگر دين جدم جز به كشته شدن من استوار نمى ‏ماند، پس اى شمشيرها مرا فراگيريد.»
و نيز فرمود: هر كس خون قلبش را در راه ما نثار مى ‏كند و خود را براى شهادت و ديدار حق آماده كرده، با ما حركت كند.
همان گونه كه از گفته ‏هاى امام عليه‏السلام مشهود است، هدف نهايى از نهضت در يك كلمه خلاصه مى ‏شود و آن حيات و حفظ اسلام است.
ب) پيش‏بينى و زمان‏بندى
امام حسين عليه‏السلام به دنبال خواسته يزيد براى بيعت، به خوبى اوضاع را پيش‏بينى كرده بود و از آغاز تا پايان حركت، مسئله بيدارى جامعه اسلامى و افشاى عملكرد حاكمان اموى به ‏ويژه يزيد، عنايت داشت. بى‏ گمان، حركت دادن خانواده پيامبر به همراه زنان و كودكان از كوره ‏راه‏ها و بيابان‏ها، از مدينه تا مكه و از آنجا تا كربلا، براى اين بود كه عاطفه آن مردم را برانگيزاند و سؤال‏هايى در اذهان عمومى به وجود آورد كه ثمره آن بعدها آشكار شد. ازاين‏رو، امام در آستانه حركت از مدينه به سوى كربلا، به دو بخش از مبارزه خود اشاره مى كند؛ يكى بخش شهادت (عمليات نظامى) و ديگرى بخش اسارت (عمليات فرهنگى). ايشان به فرمايش جدش نيز اشاره دارد كه فرمود: «پس خداوند خواسته است كه تو را كشته ببيند.... و زنان (ديگر همراهان) را اسير».بر اين اساس، امام حسين عليه‏السلام براى رسيدن به اهداف نهضتش، حساب شده و با برنامه پيش رفت و تمامى برنامه‏ هايش، سنجيده و عاقبت ‏انديشانه بود.


3. سازمان‏دهى


نهضت امام حسین عليه‏السلام در دو بخش شهادت (عمليات نظامى) و اسارت (عمليات فرهنگى) سازمان‏دهى شد. فرآيند نهضت به دو برنامه كوتاه‏ مدت (شامل اقدام‏ها و پيش‏بينى حوادث احتمالى در منازل پيموده با اهداف و نتايج ارزشمند) و برنامه بلندمدت (در قالب به اسارت رفتن فرزندان و خاندان امام) و در ميانه اين دو برنامه، به برنامه اصلى؛ يعنى حماسه خونين روز عاشورا تقسيم مى ‏شد.

برنامه كوتاه‏مدت با اين اهداف آغاز شد:

ـ تبيين اصول، مبانى و ماهيت نهضت، براى الگو قرار دادن آن براى آيندگان
ـ تبيين اهداف و درستى نهضت؛
ـ مستندسازى نهضت عاشورا در تاريخ؛
ـ دريافت خبرهايى از دشمن و اضاع منطقه عملياتى؛
ـ جذب و آماده سازى نيروهاى عملياتى در روز عاشورا.

باوجود دشوارى ‏هاى حضور زنان و كودكان، برنامه بلندمدت امام براى تبيين و گسترش حماسه حسينى بسيار مؤثر بود. امام اين بار سنگين را پس از خود بر دوش سيدالساجدين عليه‏السلام و خواهر گرامى ‏اش، زينب كبرا عليهاالسلام نهاد كه آن دو بزرگوار نيز اين رسالت را به زيبايى تمام انجام دادند. بدين گونه بود كه فساد و خون‏ريزى بنى ‏اميه و يزيد، افشا و نهضت حسينى تثبيت شد.

4. هماهنگى


در نهضت عاشورا، ميان امام حسين عليه‏السلام و اصحاب و يارانش هماهنگى و هم‏دلى بود و همه آنان براى دست‏يابى به وصال حق و اداى تكليف امر به معروف و نهى از منكر در كنار امام حسين عليه‏السلام قرار گرفته بودند.همه اصحاب در پيروى از رهبر نهضت، فعاليت‏هاى يكسانى انجام مى‏دادند. آنان در روز عاشورا در صف‏هاى به هم پيوسته، يك‏رنگى و همراهى و وحدت خود را تا پاى جان به نمايش گذاشتند و هيچ‏گونه تعارضى در عملكردهاى آنان ديده نشد.


5. رهبرى


هدايت و رهبرى در نهضت امام حسين عليه‏السلام بر پايه اصول و ارزش‏هاى دينى قرار داشت كه امام سجاد عليه‏السلام در خطبه آتشين خود در شهر شام و كاخ يزيد به بعضى از اين اصول اشاره فرمود. ايشان بدين گونه هم به معرفى خاندان عصمت عليهم‏السلام به‏ويژه رهبر نهضت، اباعبداللّه‏ الحسين عليه‏السلام پرداخت و هم چهره ناپاك و ناشايست بنى ‏اميه، به‏ ويژه يزيد را افشا كرد.امام سجاد عليه‏السلام در بخشى از اين خطبه به بعضى شرايط و ويژگى ‏هاى رهبرى پرداخته است كه در زير به آن مى ‏پردازيم:اى مردم! خداوند به ما شش چيز عنايت فرموده است: دانش، بردبارى، جوان‏مردى، فصاحت بيان، شجاعت و محبت در دل‏هاى اهل ايمان.خداوند، اين ويژگى ‏ها را تنها به افراد خاصى كه مأمور هدايت بشر هستند، عطا مى ‏فرمايد. با بررسى زندگانى امام حسين عليه‏السلام و نهضتش درمى ‏يابيم كه آن حضرت تمام شرايط يك رهبر شايسته را دارا بود.


6. نظارت


امام حسين عليه ‏السلام در شب عاشورا از محيط خيمه‏ ها تا نزديكى لشكر دشمن بيرون رفت. فردى از امام پرسيد: دليل نزديك شدن شما به لشكر دشمن در اين وقت شب چيست؟ امام در پاسخ وى فرمود: آمده ‏ام تا پستى و بلندى اطراف خيمه ‏ها را بررسى كنم كه مبادا براى دشمن مخفى ‏گاهى باشد و از آنجا براى حمله خود يا دفع حمله شما استفاده كند.همچنين يكى ديگر از فعاليت‏هاى سپاه امام در شب عاشورا اين بود كه سلاح‏هاى خود را براى فردا آماده سازند.بدين ترتيب مى ‏بينيم كه امام بر تمامى مراحل عمليات، نظارت داشت. آن حضرت با به كارگيرى صحيح ‏ترين اصول مديريتى، نهضت را رهبرى و اداره كرد و براى بهره ‏بردارى از آن نيز برنامه‏ هاى دقيق و حساب شده‏اى را به اجرا گذاشت كه جلو هرگونه تحريف احتمالى از سوى امويان براى خاموش كردن آن نهضت را بگيرد.

پاورقيها
1ــ برترين‌ هدف‌ در برترين‌ نهاد (پرتويي‌ از زندگي‌ امام‌ حسين‌(ع)) اثر شيخ‌ عبداللهعلائلي‌، ترجمه‌ سيد محمد مهدي‌ جعفري‌. 
2
 - حسين‌ نفس‌ مطمئنه‌، محمد علي‌ عالمي‌. 
3 ـ امام‌ حسين‌ در جامه‌ ارغواني‌، سليمان‌ كتاني‌، ترجمه‌ دكتر پرويز لولاور.


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 10
  • بازدید کلی : 832