loading...
جنة الحسين
سجاد سحرخوان بازدید : 35 جمعه 16 آبان 1393 نظرات (0)

زندگی نامۀ حضرت زینب (س)


ولادت حضرت زینب (س)

بر طبق نگارش برخى از محقّقان ولادت آن بانوى خوش یمن و بزرگوار، پنجم ماه جمادى الأولی سال پنجم یا ششم هجرى و در مدینه منورهاست،[۱] همچنین شعبان سال ششم هجرى، سال چهارم و نیز اواخر ماه رمضان سال نهم هجرى نیز گفته شده که قول اخیر نمی­تواند درست باشد؛ زیرا حضرت زهرا (س) پس از رحلت پدر بزرگوارش در سال دهم یا یازدهم هجرى (به اختلاف روایت) از دنیا رفت، اگر تولّد حضرت زینب (س) سال نهم باشد با توجّه به این که وى دختر بزرگ آن حضرت است، تولّد امّ کلثوم چه وقت خواهد بود و محسن را چه موقع باردار شد که در شش‏ماهگى سقط شد؟؛ زیرا بر طبق این قول آن مقدار زمانى که باقى مى‏ماند براى تولّد امّ کلثوم و باردار شدن به محسن کفایت نمى‏کند. آن­چه که به نظر صحیح مى‏رسد، آن است که ولادت آن حضرت در سال پنجم هجرى بوده و این بر طبق آن ترتیب وارد شده در فرزندان حضرت زهرا است.[۲]

نقل شده، هنگام تولد حضرت زینب (س)، بیت نبوی (ص) انتظار تولد آن حضرت را می کشیدند و وقتی آن جناب به دنیا آمد این مژده و بشارت پخش شد که حضرت زهرا (س)، دختر به دنیا آورده است، و این اتفاق در سال پنجم هجری بوده است.[۳]

حضرت زینب کبرى (س)‏، سومین فرزند حضرت زهرا (س) است.[۴] حضرت زهرا (س) داراى چهار فرزند پسر و دختر است که عبارتند از: حضرت امام حسن (ع) (فرزند اول) و امام حسین (ع) (فرزند دوم) و زینب کبرى (س) (فرزند سوم) و زینب صغرى (س) که کنیه‏اش امّ کلثوم است (فرزند چهارم) و همچنین محسن (ع) فرزند پنجمی که در حادثه هجوم بر در خانه حضرت زهرا (س) از دنیا رفت.[۵]

نام، کنیه و القاب حضرت‏ زینب (س)

نام حضرت‏ زینب (س):

هنگامى که آن حضرت، متولّد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش امیر المؤمنین (ع) آورده گفت: این نوزاد را نام گذارى کنید. با این که معمول است غالباً والدین نام فرزندان خود را انتخاب می کنند، ولی حضرت فرمود: من از رسول خدا (ص) در این کار جلو نمى‏ افتم. در این ایام، حضرت رسول (ص) در مسافرت بودند. پس از مراجعت از سفر، امیر المؤمنین (ع) به حضرت عرض کرد: نامى براى این نوزاد انتخاب کنید، رسول خدا (ص)  فرمود: من بر پروردگارم، در این امر، سبقت نمى‏گیرم. در این هنگام جبرئیل (ع) فرود آمده، سلام خداوند بزرگ را به پیامبر ابلاغ کرده و گفت: نام این نوزاد را «زینب»[۶] بگذارید! خداوند این نام را براى او برگزیده است، آن گاه مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص) گریست همان طور که هنگام ولادت امام حسین (ع) گریست، و فرمود: «هر که بر مصیبت های این دختر بگرید مانند آن است که بر دو برادرش؛ یعنی حسن و حسین (ع) گریسته باشد».[۷]

کنیه حضرت زینب (س):

کنیۀ حضرت زینب (س) امّ کلثوم و امّ الحسن است. بعضی گفته اند: بر صحّت و سقم آن آگاهى پیدا نکردیم،[۸] ولی بعضی دیگر معتقدند: کنیۀ آن حضرت، تنها امّ کلثوم است.[۹]

القاب حضرت زینب (س):

حضرت زینب (س)، القاب زیادی دارند که در ذیل به بعضی از آنها به همراه معانی شان اشاره می شود:

۱- عالمه غیر معلّمه: داناى بی آموزگار.

۲- فهمه غیر مفهّمه: فهمیده بدون‏ فهماننده.

۳- کعبه الرّزایا: قبله رنج ها.

۴- نائبه الزهراء (س): جانشین و نماینده حضرت زهرا (س).

۵- نائبه الحسین (ع): جانشین و نماینده حضرت حسین (ع).

۶- ملیکه الدنیا: ملکه جهان، شه بانوى گیتى.

۷- عقیله بنی هاشم[۱۰]: بانوی خردمند بنی هاشم،‏ عقیله النساء: خردمند بانوان، عقیله خدر الرساله: خردمند پرده‏نشینان رسالت، عقیله الطالبیین: زن خردمند از خاندان حضرت ابو طالب (و در بین طالبیان)، عقیله الوحى: بانوى خردمند وحى، عقیله النبوّه: بانوى خردمند پیامبرى، عقیله القریش: بانوى خردمند از قریش، سیده العقائل: بانوى زنان خردمند.

۸- عدیله الخامس من اهل الکساء: همتاى پنجمین نفر از اهل کساء (امام حسین) (ع).

۹- کفیله السجّاد: سرپرست حضرت سجّاد (ع).

۱۰- سرّ أبیها: راز پدرش على (ع).

۱۱- الصدّیقه الصغرى: صدّیقۀ کوچک تر. به این لقب ملقب شده تا با مادرش صدّیقه کبرى فاطمه زهرا (س)، اشتباه نشود. چه این که به ایشان زینب کبرى گفته مى‏شود تا میان او و دیگر خواهرش (ام کلثوم) که به نام و کنیه او خوانده مى‏شود، فرق باشد.

۱۲- عابده آل على: پارساى خاندان على (ع).

۱۳- بطله کربلاء: قهرمان کربلا.

۱۴- عظیمه بلواها: بانویى که امتحانش بس بزرگ بود.

۱۵- الباکیه: بانوى گریان.

۱۶- سلیله الزهراء: چکیده و خلاصه حضرت زهرا.

۱۷- امینه اللّه: امانت‏دار الاهى.

۱۸- آیه من آیات اللّه: نشانى از نشانه‏هاى خداوند.

۱۹- مظلومه وحیده: ستمدیده تنها.

۲۰- صابره محتسبه: پایدارى‏کننده به حساب خداوند و براى خداوند.[۱۱]

همسر و فرزندان حضرت زینب (س)

همسر زینب کبرى (س)، جناب عبد اللّه بن جعفر (پسر جعفر طیّار) است. وى، نخستین نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ایّامى که پدرش «جعفر بن ابى طالب» به حبشه هجرت کرده بود، در آن کشور به دنیا آمد. مادرش «اسماء بنت عمیس» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طیّار در جنگ موته، به همسرى أبو بکر، سپس على بن ابى طالب (ع) در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنایت خاصّ پیامبر اکرم (ص) بود، به ویژه که پدرش سردار شهید جبهه اسلام به شمار مى‏آمد. همچنین مورد علاقه امیر المؤمنین (ع) بود و ارادتى شایان به امام حسن و امام حسین «ع» داشت. مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود.[۱۲]

از توضیحات فوق روشن می­شود که جناب عبد اللّه بن جعفر، پسرعموی حضرت زینب (س) است و امیرالمؤمنین (ع) با موافقت این ازدواج، به این سفارش رسول خدا (ص) عمل نمود که روزی آن حضرت نگاه مبارکش به فرزندان علی و جعفر (ع) افتاد و فرمود: «دختران ما از آنِ پسران ما هستند و پسران ما به دختران ما اختصاص دارند».[۱۳]

نقل شده که حضرت زینب (س) در هنگام ازدواج با عبدالله یازده ساله بوده است و فرزندان آن حضرت، چهار پسر و یک دختر بوده اند به نام های: علی و عون الأکبر و محمد و عباس و ام کلثوم.[۱۴] از بین این فرزندان، عون و محمد در کربلا حضور داشته و در رکاب حضرت سید الشهدا (ع) به شهادت رسیدند.[۱۵]

رحلت حضرت زینب (س)‏

در تاریخ وفات حضرت زینب (س)‏ همانند تاریخ ولادت وی، اختلاف نظر وجود دارد. از عبیدلى که از نسب‏شناسان مشهوراست، در «اخبار الزینبیّات» پس از ذکر داستان تبعید آن حضرت از مدینه به دستور یزید، نقل شده که آن حضرت، مصر را انتخاب کرده، در شام­گاه روز یک­شنبه پانزدهم ماه رجب سال ۶۲ هجرى در آن جا دیده از جهان فرو بست و در خانه مسلمه بن مخلّد انصارى، والى آن جا، دفن شد.[۱۶] قول دیگر آن است که آن جناب در نیمه رجب سال ۶۵ هجری در دمشق رحلت فرموده است.[۱۷] سنّ آن حضرت هنگام ارتحال، ۵۵ ساله[۱۸] و ۵۸ ساله[۱۹] ذکر شده است.

زینب (س)، بانوی مهربان و صبوری که در تمام سال های عمرش، در کوچه پس کوچه های اندوه و مصیبت و فداکاری و عشق دویده بود، پس از عاشورا، پس از رفتن آخرین دل خوشی و آخرین امیدش حسین (ع)، دیگر تاب تحمل دنیا را نداشت و با کوله باری از غم و محنت و فراق و رضایت و تسلیم، رحلت فرمود.

مرقد حضرت زینب (س)

درباره این که حضرت زینب (س) در چه مکانى از دنیا رفته و مدفون شده، سه احتمال وجوددارد: قاهره، شام و مدینه.

عمدهسیره نویسان مرقد آن بانوى بزرگ را «قاهره«و «شام» گفته اند.

عبیدلى اعرجى، نسب شناس معروف و برخىدیگر از سیره نویسان گفته اند: حضرت زینب (س) در مصر وفات نمود.[۲۰]حسنین سابقى درکتاب «مرقد عقیله زینب» و برخى دیگر نوشته اند که مرقد حضرت در شام و دمشق قراردارد.[۲۱]

برخى دیگر از نویسندگان مانند دکتر شهیدى در کتاب «زندگانى فاطمه زهرا (س)» مرقد آن بزرگ بانوى اسلام را به صورت مردّد بین مدینه، شام و مصر مطرح کردهاند.[۲۲]

کسانی که مرقد آن حضرت را در مصر دانسته اند، چنین گزارش داده اند که بعد از مراجعت کاروان باقى مانده واقعه کربلا از شام به مدینه، جوّعمومى مدینه نا آرام شد. حاکم مدینه نامه اى براى یزید نوشت و وضع پیش آمده درمدینه و نقش حضرت زینب (س) در بیدارى و مقاومت مردم را براى یزید توضیح داد. یزید درپاسخ نوشت که زینب را از مدینه اخراج کند. حاکم مدینه اصرار داشت که زینب (س) از مدینهخارج شود. سرانجام حضرت (س) از مدینه به مصر مهاجرت نمود و مورد استقبال حاکم مصر وعده زیادى از اهالى مصر قرار گرفت. حضرت زینب (س) بعد از گذشت حدود یک سال، در قاهره رحلت نمود.[۲۳]

اما آنان که گفته اند: مقبره حضرت زینب (س) در شام است، ضمن نقل این داستان که حاکم مدینه در پى اخراج و تبعید حضرت زینب(س) بر آمد، به نقل دیگرى پرداختند و آن این است:موقعى که واقعه حرّه و غارت و کشتار مردم مدینه در سال ۶۲ هجرى توسط یزیدیان رخ داد،عبدالله بن جعفر براى این که ناراحتى همسرش زینب (س) تجدید نشود و قدرى از غم و اندوه اوکاسته شود، و براى در امانماندن از مرض وبا و طاعون که در مدینه شایع شده بود، به همراه همسرش زینب (س) به سوی مزرعه ای در شام رفتند و در آن جا اقامتگزیدند تا این که حضرت زینب (س) مریض شد و در آن دیار از دنیا رفت. پس از زینب کبری (س)،ام کلثوم دختر دیگر حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) که نام او زینب صغری بود،مشهور به زینب کبری شد و به مصررفت.[۲۴]

اگر نتوان به یقین مشخص کرد که قبر حضرت زینب (س) در کجا واقع است، ولی می توان گفت: زیارت­گاه ها و اماکنی که به این دودمان منسوبند، همه از مصادیق آیه شریفه: «(این نور هدایت) در خانه‏هایى است که خداوند اذن داده رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود و در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویند…»[۲۵]می باشند. این خانه ها و زیارت­گاه ها هر چند منسوب به آن ها باشد، جای ذکر و توجه به خدا و انسان سازی و پیوند با شهیدان و اهل بیت (ع) است.[۲۶]

فضائل حضرت زینب (س)


علم و معرفت حضرت زینب (س)

حضرت زینب کبری (س)، علم خود را از طریق غیب و الهام و از طریق جد بزرگوارش، پدر ارجمند، مادر گرامی و برادران عزیزش (ع) دارد، که متصل به وحی هستند.

دربارۀ مقام علمی آن حضرت گفته شده: «زینب (س) در شهر علم پیامبر (ص) رشد یافته سپس در دامن دروازه علم آن حضرت -امیر المؤمنین على (ع)- بزرگ شده، از سینۀ مادرش حضرت زهرا (س) شیر مکیده و تغذیه کرده است و عمرى را با دو امام بزرگوار که نوه‏هاى رسول خدا هستند، به سر برده و آنان شهد علم را به کام او ریخته و به او چشانیده‏اند. او گنجینه علوم آل محمّد (ع) و نمونه فضایل آنان است».[۲۷]

حضرت زینب (س) از جمله راویان حدیث می باشد. ایشان از مادر، پدر، برادرانش، امّ سلمه، امّ هانى و دیگر زنان روایت مى‏کرد و از جمله کسانى که از او روایت کرده‏اند، ابن عبّاس، على بن الحسین (امام سجاد) (ع)، عبد اللّه بن جعفر، فاطمه صغرى دختر امام حسین (ع) و دیگران هستند.[۲۸]

شیخ طبرسى (ره) می گوید: حضرت زینب (س) روایات بسیارى را از قول مادرش حضرت زهرا (س) روایت کرده است.[۲۹]

ابن عباس، سخنان حضرت زهرا (س) در مورد فدکرا از حضرت زینب (س) با این عبارت نقل می‌کند و میگوید: «بانوی خردمند ما زینب (س) گفت…»[۳۰] و همین بس که در بنیهاشم به «عقیله»؛ یعنی بانوی خردمند معروف بود.

از سخنان حضرت زینب (س) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبه‌ها و سخنرانیهایی که در فرصت‌های مختلف در برابر ستم­کاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم می‌شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهره‌ای الاهی و جنبه خارقالعاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (ع)است که پس از خطبه کوفه به او فرمود: «عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمد الله دانشمندی بدون آموزگار، و فهمیده ای بدون فهماننده هستى».[۳۱]

از فاضل دربندى در ضمن بیان این فرمایش حضرت سجّاد (ع) نقل شده که این سخن، خود دلیل و حجّت بر آن است که زینب دختر حضرت امیر المؤمنین (ع) «محدّثه» بوده؛ یعنى به او الهام مى‏شده و علم او از علوم لدنّى و آثار باطنى مى‏باشد.[۳۲]

علّامه فاضل، سیّد نور الدّین جزائرى در کتاب خود می نویسد:

در دوران حکومت حضرت على (ع)، حضرت زینب (س) مجلس درسى در خانه خود ترتیب داده بود و براى زنان، قرآن، تفسیر مى‏کرد. روزى تفسیر آیه شریفۀ «کهیعص»[۳۳] را بیان مى‏کرد که حضرت على (ع) وارد شد و به او فرمود: نور چشمم! شنیدم آیه شریفۀ «کهیعص» را تفسیر مى‏کردى؟ گفت: آرى. فرمود: «این رمزى است براى مصیبتى که بر شما خاندان پیامبر (ص) وارد مى‏شود. بعد حضرت مصائب را تشریح فرمود و زینب (س) با صداى بلند گریه کرد».[۳۴]

در فضل و معرفت آن حضرت همین بس که حضرت صادق (ع) به رفتار و کردار او در واقعه عاشورا استدلال کرده است، چنان که در کتاب «جواهر الکلام» مرحوم نجفی، در جواز و عدم جواز دریدن جامه در مرگ پدر و برادر از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمود: در عزاى حسین بن على (ع) زنان فاطمى گریبان دریده بر خود سیلى زدند که‏ بر کسى همچون حسین بن على (ع) بر صورت ها نواختن و گریبان ها چاک زدن جا دارد. صاحب جواهر در ذیل این حدیث مى‏گوید: مسلّم است که در آن میان دختران و خواهران حضرت (و از جمله زینب) (س) نیز بوده‏اند.[۳۵]

در فضل حضرت زینب (س) همین بس که پس از حادثۀ عاشورا نیابت خاصّى از طرف امام حسین (ع) داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده و از او مى‏پرسیدند، تا این که حضرت سجّاد (ع) از آن بیماری که به مصلحت الاهی به آن مبتلا شده بود بهبودی یافت.[۳۶]

عبادت حضرت زینب (س)

قرآن کریم هدف از آفرینش و خلقت انسان را عبودیت و رسیدن به کمال بندگی معرفی می کند: «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند».[۳۷]

زینب (س) این درس را به خوبی از قرآن آموخته بود. او عبادت ها و نماز شب های پدر و مادر بزرگوارش را از نزدیک دیده بود. او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین (ع) در عصر تاسوعا به حضرت ابوالفضل (ع) فرمود: «به سوی آنان باز گرد و این شب (شب عاشورا) را تا فردا مهلت بگیر، شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیش­گاه خدایمان مشغول شویم. خدا خود می داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم».[۳۸]

حضرت زینب (س) نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتی او را از عبادت باز نداشت. از امام سجاد (ع)نقل شده است: «عمه‌ام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام همه فرایض و نوافل خود را به جای می‌آورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده است؛ زیرا به هر اسیر، شبانه روز، یک گرده نان می‌دادند و عمه‌ام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچه‌ها می‌داد».[۳۹]

عبادت زینب (ع) آن چنان در اوج است که امام حسین (ع)که خود معصوم و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع به خواهر عابده اش می فرماید: «خواهرم، در نماز شبت مرا فراموش نکن».[۴۰] این نشان از آن دارد که این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده است.[۴۱]

فاطمه دختر امام حسین (ع) می گوید: «عمّه‏ام زینب (س) در آن شب (شب عاشورا)، در محراب عبادتش ایستاده دعا مى‏خواند و به خدا استغاثه مى‏کرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله‏ ما فرو ننشست».[۴۲]

هرگاه انسان به دقّت به حالات آن حضرت نگاه کند و توجّه و انقطاع او را به خداوند متعال ببیند، یقین مى‏کند که آن حضرت از همان زنان پارسایى است که تمام حرکات و سکنات خود را وقف خداوند متعال نموده‏ است و از همین رهگذر به جایگاه رفیع و درجات بلندى از کمال رسیده است، تا آن جا که ملقب به «عابده» شده است.[۴۳]

عفت و حجاب حضرت زینب (س)

عفت و پاکدامنی، برازنده ترین زینت زنان، و گران­بهاترین گوهر برای آنان است. زینب (س) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، پدری که فرمود: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا، از پاداش عفیف پاکدامنى که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمى‏گردد، بزرگ‏تر نیست. عفیف پاکدامن، فرشته‏اى از فرشته‏ها است».[۴۴] 

یحیى مازنى روایت کرده است: مدّت ها در مدینه در خدمت حضرت على (ع) به سر بردم و خانه‏ام نزدیک خانه زینب دختر امیر المؤمنین (ع) بود، به خدا سوگند هیچ‏گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامى که مى‏خواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا (ص) برود، شبانه از خانه بیرون مى‏رفت، در حالى که حسن (ع) در سمت راست او و حسین (ع) در سمت چپ او و امیر المؤمنین (ع) پیش رویش راه مى‏رفتند. هنگامى که به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیک مى‏شد، حضرت على (ع) جلو مى‏رفت و نور چراغ را کم مى‏کرد. یک بار امام‏ حسن (ع) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود: مى‏ترسم کسى به خواهرت زینب (س) نگاه کند.[۴۵]

زینب کبری (س) عفت خویش را حتی در سخت ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام، سخت بر عفت خویش پای می فشرد. مورخین نوشته اند: «او صورت خود را با آستینش می پوشاند؛ چون روسریش از او گرفته شده بود».[۴۶]

شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و می گوید: «زینب تمامی آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافه ای برداشت که از خانه اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را (در اسارت) با دست راست می پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند می کرد، از دست چپ هم بهره می برد».[۴۷]

آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که «ای پسر آزاد شده های (جدمان پیامبر اسلام) (ص)، آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا (ص) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورت های آنان را آشکار ساختی».[۴۸]

صبر حضرت زینب (س)

یکی از بارزترین اوصاف انسان های کامل، صبر و بردباری در فراز و نشیب های روزگار و تلخی های دوران است. قرآن کریم در آیات متعددی به صابران بشارت داده[۴۹]و پاداش های فراوان آنان را یادآوری نموده است. زینب (س) از این جهت در اوج کمال قرار دارد. مخصوصاً در ماجرای کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، که فرشتگان آسمان از صبر او به شگفت آمدند.

ایشان صبر و رضا را از پدر و برادر خود آموخته بود، صبر پدر را در فقدان حضرت زهرا (س) و صبر برادر را در برابر دشواری‌های کربلا دیده بود؛ لذا در برابر امر و تقدیر الاهی کاملاً صبور و شکیبا بود.

یکی از جملات حضرت زینب (س) که نشان‌ دهنده صبر بالای ایشان است، این جمله است که فرمود: «سپاس خدایی را که پایان عمر برگزیدگان درگاه خود را شهادت قرار داد»،[۵۰] حتی حضرت زینب (س) هنگامی‌ که فرزندان خود را در کربلا از دست داد، از خیمه بیرون نیامد و این نشان می‌دهد که روح این بانوی بزرگوار، چقدر باعظمت بوده است.

بعد از شهادت امام حسین (ع) و اصحاب با وفای آن حضرت، و آغاز اسارت اهل بیت، زنان به لشکر یزید گفتند: شما را به خداوند سوگند مى‏دهیم که ما را از کنار اجساد کشتگان عبور دهید. هنگامى که چشمشان بر پیکرهاى پاره پاره شده افتاد در حالى که نیزه‏ها بر بدن هایشان میخکوب و شمشیرها از خونشان رنگین و اسب ها لگدکوبشان کرده و آنان را در هم کوبیده بود، شیون و ناله سر داده بر سر و صورت زدند. زینب (س) فریاد برآورد: وا محمّدا، اى رسول خدا (ص)! این حسین است که بدین سان برهنه افتاده، به خاک و خون آغشته گردیده و رگ و پیوندش از هم گسیخته است و اینان دختران تو هستند که به اسارت مى‏روند و فرزندان تو هستند که کشته شده ‏اند. در این حال هر دوست و دشمنى بر حالشان گریست. بعد دست ها را زیر بدن برادر برده به سوى آسمان بلند کرده گفت: خداى من! این قربانى را از ما بپذیر![۵۱]. این نشانۀ پایدارى و استقامت حضرت زینب (س) است.

در مجلس ابن زیاد، آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب (س) می پاشد و برای آزردن او می گوید: «کار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه یافتی؟»[۵۲] که او در واقع، با تعریض و کنایه می خواهد بگوید که دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟، زینب (س) در پاسخ درنگ نمی کند، گویی از قبل برای این شماتت ها اندیشه نموده و پاسخی آماده کرده است، او با آرامشی که از صبر و رضای قلبی او حکایت دارد می فرماید: «جز زیبایی چیزی ندیدم».[۵۳] ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت می ماند، و از این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت ها تعجب کرده، قدرت گفت­وگو را از دست می دهد.[۵۴]

«صبر»، نیاز به یک پشتوانه معرفتی دارد؛ یعنی انسان باید حقیقت امور را بشناسد تا بتواند صبر کند، اگر انسان بداند که در پس آن­چه برایش اتفاق می‌افتد، چه حقیقت و حکمتی نهفته است،‌ آن‌گاه در برابر سختی‌ها صبر و شکیبایی می‌کند که این امر در حضرت زینب (س) مصداق می‌یابد. آن حضرت (س) از معرفت و حکمتی عمیق بهره مند بود.اگر چه حضرت زینب (س) در واقعه عاشورا به جهت شدت علاقه اش به سید الشهداء (ع) بسیار بی‌تابی می‌کرد، ولی امام حسین (ع)دعا کرد که خداوند آرامش و سکینه را بر قلب ایشان فرود آورد و بدین ترتیب، ایشان آرامش پیدا کرد و تمام سختی‌ها و مصیبت‌های کربلا را تحمل کرد و توانست پیام کربلا را به گوش کسانی‌که از آن غافل بودند و از ترس، به یاری سیدالشهداء (ع)نیامدند، برساند. [۵۵]

“ما رأیتُ الاّ جمیلاً” و عزاداری حضرت زینب (س)

شاید کسی با نگاه نخست به جمله حضرت زینب (س)، در مقابل ابن زیاد که فرمود: “ما رأیتُ الاّ جمیلاً؛ (در حادثۀ عاشورا) جز زیبایی ندیدم»،[۵۶] از یک سو و نیز دیدن عزاداری و اشک ریختن و غمگین شدن آن حضرت در سوگ اباعبدالله (ع) از سوی دیگر، گمان کند که بین این دو منافات وجود دارد و به مقام صبر و تسلیم آن حضرت در پیشگاه الاهی لطمه می زند؛ ولی این چنین نیست؛ زیرا کربلا یک سکه دو رویه بود: یک روی آن، نیش بود از سوی بشری نادان و روی دیگر نوش بود از جانب حکیمی مهربان. یک روی آن خون و شمشیر و آتش و قتل و غارت بود، و این، ظاهری بود که از سوی یزید و یزیدیان دیده می‌شد، اما روی دوم که درک آن بصیرت و دقت نظر لازم دارد، تقرب به ذات اقدس الاهی بود. به سخن دیگر: به نمایش گذاردن درس‌ها و زیبایی‌های مکتب الاهی و تربیت یافتگان آیین اسلام و جان‌ فشانی برای احیای چنین مکتبی و عنایت خاصّ پروردگار به جهت این جان‌ بازی، و ایثار در راه هدف مقدس الاهی، همان هدفی که خداوند در آفرینش انسان و هدایت او داشت و دارد و این که این هدف و این هدایت، بایستی تا قیامت بماند، تا بشریت در سایه آن تربیتی آسمانی بیابد؛ آن رویی است که مستند به خدا است و همه آن زیبایی است.

حضرت زینب (س) نیز همین روی را دیده که سخن از زیبایی می‌گوید؛ از همین رو است که هر چه آتش جنگ شدّت می‌گرفت امام حسین (ع) و برخی از همراهانش را می‌دیدند که چهره‌هایشان گلگون‌تر و شکفته‌تر می‌شود و دل هاشان آرام تر می‌گردد… .[۵۷]

آری، درد بزرگی است که بشریت چنین هادیان الاهی و شخصیت‌های والای انسانی را قدر نشناخته و ناجوانمردانه‌ترین رفتارها را بر آنان روا دارد و انسانیت را از وجودشان محروم کند، درک این درد آن قدر است که دل ها غمگین و چشم ها گریان شود، و عواطف انسانی را تحریک کند و عزایی به پا شود، چنان که استاد شهید مطهری می‌گوید: «پیغمبر؛ یعنی انسان کامل، حسین؛ یعنی انسان کامل، زهراء؛ یعنی انسان کامل؛ یعنی اینها مشخصات بشری، همراه با کمالات مافوق فرشته ها را دارند؛ یعنی مانند یک بشر گرسنه می‌شوند، غذا می‌خورند، تشنه می‌شوند، آب می‌خورند، احتیاج به خواب پیدا می‌کنند، بچه‌های خودشان را دوست دارند، غریزه جنسی دارند؛ و به همین جهت می‌توانند مقتدا و الگو باشند، اگر این گونه نبودند امام و پیشوا نبودند…عواطف و جنبه‌های بشریشان از ما قوی تر است و در عین حال در جنبه‌های کمال انسانی از فرشته و از جبرئیل امین بالاتر هستند و لذا امام حسین (ع) می‌تواند پیشوا باشد، چون تمام مشخصات بشری را دارد، او هم وقتی جوان رشیدش می‌آید از او برای جنگیدن اجازه می‌خواهد، دلش آتش می‌گیرد… عاطفه از کمالات بشریت است، ولی در مقابل رضای حق پا روی همه اینها می‌گذارد»[۵۸]؛ یعنی با وجود این همه عاطفه، در این مصیبت ها و گریه ها هرگز سخنی بر زبان جاری نمی شود یا رفتاری بروز نمی کند که خلاف رضای الاهی و موجب خشم و سخط او شود.

بنابراین تفاوت حضرت زینب (س) با دیگران در این است که غم ها و غصه‌های آن حضرت برای خدا و در راه خدا است، دردهای او باعث نمی‌شود که راه خدا را ترک گوید، بلکه در این راه تا پای جان استقامت می‌کند و از همین رو، لایق دریافت عنایت الاهی شده و جانش از آن سیراب می‌گردد و فطرت توحیدی اش از آن لذت برده، نشاط می‌یابد و این روی زیبای واقعه است، اما «ابن زیاد» با آن سخن جاهلانه[۵۹]‌، جنایت و کردار زشت خود را به خدا نسبت داد و هدف او به حقّ جلوه دادن جنایات خویش و تحقیر جایگاه امام (ع) و یارانش بود، که زینب کبری‌ (س) به او فهماند از خدا زشتی نمی‌رسد، آن چه از خدا می رسد همه زیبایی است و ما جز زیبایی ندیدیم و آن چه قبح و زشتی و ظلم به ما رسید، از تو و امثال تو بود نه از خدا. تو خواستی ما درد کشیده و کوچک و نابود شویم، آری رنج بردیم و درد کشیدیم، امّا با صبر و استقامت در برابر آن، به عنایت خدا و زیبایی­ها رسیدیم. خدا ما را به آرزوی شهادت رسانید و عزّت و بزرگی داد و به مکتب پیامبر و اهل ‌بیتش (ع)، حیات و بقاء بخشید، در عوض، نابودی و حقارت نصیب شما شد.

ایثار و فداکاری حضرت زینب (س)

یکی از صفات حسنه انسان های برتر، مقدم داشتن دیگران بر خود است. امام علی (ع) می فرماید: «ایثار، بالاترین درجه ایمان است»[۶۰] و «ایثار برترین احسان است».[۶۱]

زینب (س) در این صفت نیز مانند دیگر صفات برجسته، گوی سبقت را از بسیاری ربوده است. او برای حفظ جان دیگران، جان خود را به خطر می اندازد و در تمام صحنه ها، دیگران را بر خود مقدم می دارد. او در ماجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمی کرد و آن را نیز به کودکان می داد. در بین راه کوفه و شام، با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت. امام زین­العابدین (ع) می فرماید: «عمه ام زینب [در مدت اسارت]، غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره می دادند، بین بچه ها تقسیم می کرد؛ چون آن ها در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان می دادند».[۶۲]

او سختی ها و تازیانه ها را به جان خود می خرید و نمی گذاشت بر بازوان کودکان اصابت کند.

برای حفظ جان کودکانت در بر دشمن

به پیش تازیانه بازوی خود را سپر کردم.[۶۳]

فصاحت و بلاغت حضرت زینب (س)

هر خطیبی بخواهد فصیح و بلیغ سخن بگوید، علاوه بر استعداد ذاتی، باید بارها تمرین کند، همچنین در حین خطابه لازم است از نظر روانی و جسمانی کاملا آماده باشد تا بتواند خطبه ای فصیح و بلیغ ادا کند و شنوندگان نیز باید با او هماهنگ باشند. در غیر این صورت یارای سخن گفتن نخواهد داشت تا چه رسد به این که بخواهد فصیح و بلیغ بگوید.

حضرت زینب (س) بدون آن که دوره دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد، در حال تشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت و از نظر روانی داغ دار و آواره، خطبه ای می خواند که همه را تحت تأثیر قرار می دهد، وی در بخشی از آن خطبه می­فرماید: «ای مردم کوفه! ای نیرنگ بازان و بی وفایان . . .».[۶۴] سخنان زینب (س) چنان بود که وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.[۶۵]

خزیم اسدی می گوید: متوجه زینب شدم، به خدا سوگند زنی را که سر تا پا شرم و حیا باشد، سخنران تر از او ندیدم، گویی زینب از زبان علی (ع) سخن می­گفت.[۶۶]

و همو می گوید: پیر مردی را در کنار خود دیدم که بر اثر گریه محاسنش غرق اشک شده بود و می گفت: پدر و مادرم فدای شما باد، پیرمردان شما بهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوان ها و زنان شما نیکوترین زنان هستند. نسل شما بهترین نسلی است که نه خوار می گردد و نه شکست می پذیرد.[۶۷]

شجاعت و شهامت حضرت زینب (س)

از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر می باشد. امام علی (ع) می فرماید: «خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک می باشد».[۶۸]

سرّ شجاعت اولیای الاهی نیز در همین است. زینب (س) که خود چنین دیدی دارد، و در خانواده شجاعت تربیت شده است، از شجاعت حیدری بهره مند است. او چون مردان بر سر دشمن فریاد می زند، توبیخشان می کند، تحقیرشان می کند، و از کسی هراسی به دل ندارد. او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنی (روز عاشورا)، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته، فریاد می زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟. در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه ای می نشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او، تحقیرش می کند، او را «فاسق» و «فاجر» معرفی می کند و می گوید: «سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد (ص) گرامی داشت، و از پلیدی ها پاک نمود. فقط فاسق رسوا می شود، و بدکار دروغ می گوید، و او غیر ما می باشد».[۶۹]

و همچنین در مقابل یزید خیره سر، و دهن کجی ها و بد زبانی های او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین می گوید: «اگر فشارهای روزگار مرا به سخن گفتن با تو وا داشته، [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ می دانم».[۷۰] [۷۱]

بینش سیاسی حضرت زینب (س)

تفسیر و برداشت صحیح و درست از اوضاع جامعه و مسائل روز و موضع گیری مناسب و اقدام به هنگام، از دیگر ویژگی های بانوی بزرگ کربلا بود. حضرت زینب (س)، با اهداف و برنامه های نهضت امام حسین (ع) آشنایی کامل داشت و می دانست که آن حضرت به زودی تاریخ را تغییر می دهد و طومار خلافت اموی ها را در هم می پیچد؛ به همین جهت در هر مرحله ای، موضع گیری و عکس العمل مناسبی داشت. حضرت زینب (س) با این که ازدواج کرده بود و دارای شوهر و فرزند بود، در عین حال در قیام امام حسین (ع) در مقابل ظلم و ستم یزید، همگام با آن حضرت و در کنار وی بود و این میسر نمی شود، مگر آن که انسان بداند که پیروی از امام و حمایت از وی، وظیفه و مسئولیتی است که باید در هر شرایطی به آن عمل نمود.[۷۲] این بیان­گر آن است که حضرت، بر خلاف عده ای که بی عذر موجه، امام حسین (ع) را یاری ننمودند، در ادای وظیفه و مسئولیت هیچ تردیدی به خود راه نداده و دنبال عذر و بهانه نبود، تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، بلکه با اطمینان کامل به برادرش ملحق شد؛ چرا که وی می دانست که قیام در برابر ظلم و ستم و امر به معروف و نهی از منکر، تکلیف شرعی است که همگان باید به آن عمل نمایند.

آن حضرت، بعد از شهادت امام حسین (ع)، رسالت خود را به بهترین شکل ممکن انجام داد و لحظه ای کوتاهی ننمود. هر جا لازم بود با سخنان و رفتار خود، دستگاه ظلم را رسوا نمود و این همه مرهون بینش عمیق سیاسی آن حضرت بود.

حضرت زینب (س)، الگویی کامل

هدف اساسی و نهایی تمام پیامبران، تربیت صحیح انسان ها برای تکامل و سعادت ابدی است. در این مسیر یکی از روش های اساسی و راه کارهای عملی، پرورش و تربیت از طریق الگوها است. با مراجعه به قرآن کریم و روایات وارده از معصومان (ع) مشاهده می شود که به تربیت انسان از طریق الگو بسیار تأکید شده است.

قرآن کریم در موارد متعدد، پیامبران، انسان های صالح و امت ها را به عنوان الگو و نمونه معرفی کرده است، در بارۀ پیامبر (ص) می فرماید: “مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند”[۷۳]، یا دربارۀ ابراهیم و یارانش می فرماید: براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت…”.[۷۴] منظور از تأسی و الگو قرار دادن، حالتی است که انسان، از هر جهت به مقتدایش اقتدای تام و تمام کند.

کسانی که می خواهند حضرت زینب (س) را الگوی خویش قرار دهند، ضروری است، ابتدا آن حضرت را بشناسند، از ویژ گی ها و خصایص اخلاقی و برنامه ها و اهدافی که آن حضرت در زندگی به آنها اهتمام می ورزید، آگاهی پیدا کنند، سپس با شناخت کامل آنها را سر لوحۀ زندگی خویش قرار داده، تا بتوانند با تأسی و اقتدا به این بانوی قهرمان و نمونه، یک زندگی سالم و با سعادت داشته باشند.

برخی از مهم ترین خصایص و صفات بارز حضرت زینب (س) که برای تأسی و اقتدای رهروان راه کمال ضروری است، از این قرار است:

۱٫ ایمان

۲٫ علم و دانش

۳٫ عفت و حجاب و پاکدامنی

۴٫ کوشش در عبادت و بندگی

۵٫ ایثار و فداکاری

۶٫ فهم بالای سیاسی و اجتماعی

۷٫ شناخت تام و کامل نسبت به اهداف نهضت حسینی و ارزش های معنوی این قیام

۸٫ اطاعت و پیروی از امام (ع)

۹٫ تقدیم فرزندان در راه نهضت حسینی

۱۰٫ حقیر و کوچک نمودن طاغوت ها

۱۲٫ صبر و مقاومت در برابر مشکلات و مصائب

۱۳٫ تبلیغ و روشن­گری از قیام کربلا و تحکیم آن.

دکتر عائشه عبدالرحمان (بنت الشاطی) در کتاب خویش، چه زیبا بانوی کربلا را توصیف نموده است! وی می گوید: “… زینب (س) آیینۀ تمام نمای یک خانم شجاعی است که در لحظات بسیار سخت و بحرانی، کاری کارستان انجام داد. وی را شیرزن کربلا نامیدند؛ چراکه وی اولین خانمی است که در لحظات سخت با یتیمان و اسیران همدردی می کرد، بر بالای سر محتضران حاضر شد، برای انتقام خون شهیدانی که بدن هایشان عریان در کربلا مانده بود قیام کرد، و نگذاشت خون های به ناحق ریختۀ آنان به هدر رود و پایمال شود. زینب کبری (س) علی رغم عمر کوتاهش بعد از حادثۀ عاشورا (یک سال ونیم)؛ توانست حزن و اندوه آن حادثۀ عظیم را در دل شیعیان آن چنان شعله ور کند که تا دنیا باقی است، این شعله خاموش نخواهد شد. آن بانوی بزرگ در این مدت کوتاه توانست مسیر تاریخ را عوض کند، لذت پیروزی ظاهری و موقتی را برکام ابن زیاد و یزید و بنی امیه، چنان تلخ کند که منجر به فضاحت و رسوایی دولت اموی گردد…”.[۷۵]

بر مسلمانان، بلکه بر هر انسان آزاده است، که با الگوگیری و سرمشق قرار دادن آن حضرت در تمام زمینه ها، اعم از فردی و اجتماعی و سیاسی و …، اولاً: خود راه سعادت و خوشبختی را پیموده، ثانیاً: برای احیا و پیاده کردن ارزش ها در جامعه به وظایف و مسئولیت خویش عمل نمایند.

حضرت زینب (س)در کلام معصومان (ع)

یکی از بهترین راه ها برای شناخت سیمای تابناک حضرت زینب (س) شناخت ایشان در آیینه کلام معصومان (ع) است. در ذیل به بعضی از فرمایشات آنان دربارۀ آن بانوی ملکوتی اشاره می شود:

رسول خدا (ص) فرمود: زینب با هزار سختی به انواع بلاها گرفتار خواهد شد.[۷۶]

در روایتی آمده است که شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد: آیا پیامبر (ص) چنین فرموده است: همانا فاطمه پاکدامن است پس خداوند ذریۀ او را بر آتش جهنم حرام کرده است؟ حضرت در پاسخ می فرماید: بلی مقصود پیامبر(ص)، حسن و حسین و زینب و ام کلثوم (ع) بوده است.[۷۷]

حضرت زهرا (س) فرمود: محبت دخترم زینب به حسین بی نهایت است، که بی دیدار حسین آرام نمی گیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی می کند.[۷۸]

امام صادق (ع) فرمود: اگر کسی بر مصیبت عمّه ام زینب (س) که با برادر شریک بود گریه کند و تشکیل مجالس ذکر ما بدهد یا بشنود و گریان شود، اگر به قدر بال مگس چشمش در این مصیبت تر شود خداوند او را بیامرزد، این است ثواب و اجر گریه کنندگان بر مصیبت حضرت زینب (س).[۷۹]

اجمالاً باید گفت که این بانوی بزرگ از اقیانوس علمی و عملی مربیان نمونۀ بشریت بهره برده است. آن حضرت از مکتب پدر و مادر بزرگوارشان درس ایمان و تقوا، صبر و استقامت، مبارزه و ظلم ستیزی، حرکت و قیام، دفاع از حریم اسلام، دفاع از اصل اصیل امامت و ولایت، حمایت از مکتب شجاعت و شهامت، ایثار و فداکاری و فصاحت و بلاغت آموخت .

حضرت زینب (س) در کلام دانشمندان

کمالات و فضائل دست پرورده های مکتب اهل بیت (ع) و معصومان (ع)، چنان چشمگیر بوده که اهل فضل و دانش را به تحسین واداشته است. در ذیل به برخی از ابعاد وجودی حضرت زینب (س) در نگاه دانشمندان و بزرگان اشاره می شود:

۱- علّامه مجاهد سید عبد الحسین شرف الدّین می گوید: «کسى در کرامت و بزرگوارى اخلاقى، پاکى سرشت، پاکى وجود و خلوص جوهر از حضرت (زینب (س))، به جز جدّ او و همان پدر و مادرى که او را به دنیا آوردند، برتر دیده نشده است. او از جمله زنان کمیابى بود که شتاب زدگى او را منحرف، و خشم او را سبک نکرده، هیچ عاملى بردبارى‏اش را از وى نگرفته و بر او چیره نشده بود. در تیزهوشى، پاکى روح، لطافت احساس، نیرومندى و پایدارى و استوارى دل و جان، آیتى از آیات الاهى و در والاترین شکل شجاعت و بلند پروازى و اوج‏گیرى روحى بود…».[۸۰]

۲- علّامه مجاهد سید محسن امین در وصف زینب (س) می گوید: «زینب (س) از زنان برجسته و والا بود. فضیلتش مشهورتر از آن است که لزومى به یادآورى داشته باشد و به نوشته درآید. برترى و برجستگى شأن و منزلت، نیرومندى برهان، برترى خرد، استوارى روحیه، فصاحت گفتار و رسایى سخنانش که گویا از زبان پدرش امیر المؤمنین (ع) فرو مى‏ریخت، از خطبه‏هاى کوفه و شام وى به خوبى به دست مى‏آید، و جاى شگفتى از زینب (س) نیست که این چنین باشد؛ زیرا او شاخسارى از شاخه‏هاى درخت پاک نبوّت و از تبار مطهر هاشم بود، جدّش رسول خدا (ص)، پدرش وصىّ آن حضرت (ع)، مادرش حضرت‏ زهرا (س) و برادران او حسنین (ع) بودند، و بى‏سابقه نیست که شاخه بر همان گونه باشد که اصل و ریشه‏اش بدان گونه است».[۸۱]

۳- علّامه مامقانى نیز می گوید: «زینب و چه زینبى! و تو چه مى‏دانى که زینب کیست و چیست؟! او زن خردمند خاندان هاشم است، از صفات و ویژگی هاى برجسته‏اى برخوردار بود که پس از مادرش هیچ زنى دیگر بدان پایه نمى‏رسید، تا آن جا که گفته شده او صدّیقه صغرى است. او در حجاب و پاکدامنى یکتا بود. در دوران زندگى پدر و برادرانش تا روز عاشورا هیچ مردى چشمش به او نیفتاده بود. او در صبر و پایدارى و نیروى ایمان و پرهیزکارى، نمونه و در فصاحت و بلاغت به گونه‏اى بود که گویا سخنانش از زبان امیر المؤمنین (ع) فرو مى‏ریزد، که این مطلب بر کسى که در خطبه‏هایش دقّت کند به خوبى روشن است. فضایل او بر کسى که حالات آن حضرت را به ویژه در روز عاشورا و پس از آن مطالعه کند، قابل انکار نیست، امام حسین (ع) بخشى از وظایف امامت را در دوران بیمارى حضرت سجّاد (ع) به او واگذار نموده، آن وصایا و سفارش ها را به وى ‏فرمود و حضرت سجّاد (ع) او را در بیان احکام و برخى دیگر از نشانه‏هاى ولایت، نایب و نماینده خود قرار داد.

برای آگاهی بیشتر از شایستگی های آن حضرت نیکو است، روایت شیخ صدوق را در کتاب «اکمال الدین» و روایت شیخ طوسى را در کتاب «غیبت» مورد مطالعه قرار دهیم! این دو تن به صورت مسند از احمد بن ابراهیم روایت مى‏کنند که گفت: در سال ۲۸۲ بر حکیمه دختر حضرت جواد الائمه امام محمّد تقى (ع) وارد شدم و از پس پرده با او صحبت کرده، از دین و آیین او پرسیدم و او نام امام خود را برده، گفت: فلانى پسر حسن. به او عرض کردم: فدایت شوم آیا آن حضرت را به چشم خود دیده‏اید یا این که از روى اخبار و آثار مى‏گویید؟ گفت: از روى روایتى که از حضرت عسکرى (ع) به مادرش نوشته شده است. گفتم: آن مولود کجا است؟ گفت: پنهان است. گفتم: پس شیعه چه کنند و نزد چه کسى مشکلات خود را بازگو نمایند؟ گفت: به جدّه، مادر حضرت عسکرى. گفتم: آیا به کسى اقتدا کنم که زنى وصایت او را بر عهده دارد؟ گفت: به حسین بن على (ع) اقتدا کن که در ظاهر به خواهرش زینب (ع) وصیت کرد و هر گونه دانشى که از حضرت سجّاد (ع) بروز مى‏کرد به حضرت زینب (س) نسبت داده مى‏شد تا بدین گونه جان حضرت سجّاد (ع) محفوظ بماند…».[۸۲]

زینب (س) و حادثۀ کربلا

بهترین جلوهگاه برای شناخت شخصیت وجودی زینب (س) و بروز کمالات آن حضرت، همان سفر تاریخی کربلا و حضور مؤثر در واقعۀ عاشورا و اسارت آزاد منشانه آن بزرگوار و چگونگی برخورد با ستمگران زمان است که تاریخ تنها گوشه ای از آن را برای ما نقل کرده است.

زینب کبری (س) وقتی احساس کرد در این راه باید از مال و منال و شوهر و زندگی و فرزند بگذرد، حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند، با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و شوهر و زندگی دست ‌کشید و در صحنه کربلا حاضر شد و فرزندان خود را نیز برای قربانی به قربان گاه نینوا ‌آورد و سخاوت­مندانه در راه خدا هدیه کرد. در همه جا یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالی­قدر این قیام و نهضت مقدس؛ یعنی اباعبدالله الحسین (ع)بود و چون عصر عاشورا شد و آن حجت الهی به شهادت رسید، بار تازه‌ای به دوش این بانوی فداکار نهاده شد که چون کوهی پولادین در برابر دشمنان منحرف ایستاد.[۸۳]

تجلی و نقش بسیار مهم حضرت زینب (س) به گونه‌ای است که اکنون پس از قرن‌ها باز هم، چنان جلوه‌ای دارد که جامعه اسلامی ما برای ارج نهادن به روحیه ایثار و فداکاری پرستاران و تجلیل از این قشر ایثارگر، روز ولادت فرخنده این بانوی گران­قدر را روز پرستار نامیده است.



[۱]انصارى زنجانى، اسماعیل، الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ج ‏۵، ص ۳۷۸، دلیل ما، چاپ اوّل، قم، ۱۴۲۸ق‏.

[۲]رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده‏، سید حسن، ص ۸۵۲، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران‏، ۱۳۸۱ش‏.

[۳]الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ج ‏۵، ص ۳۹، «و لما جاء موعد میلاد عقیله بنی هاشم السیده زینب علیها السّلام کان البیت النبوی ینتظر ساعه الوضع فی لهفه و ترقب، فأذیعت البشرى: إن الزهراء وضعت أنثى، و کان ذلک فی السنه الخامسه للهجره».

[۴]انصارى زنجانى، اسماعیل، الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ج۱، ص ۱۴۴، دلیل ما، چاپ اوّل، قم، ۱۴۲۸ق‏.

[۵]. همان، ص ۱۴۳و ۱۴۴٫

[۶]. گفته شده: زینب، به معنای درخت خوش منظر یا مرکب از «زین» و «أب»، به معنای زینت پدر است. ر.ک: نمایه:شخصیت حضرت زینب (س)در کلام پیامبر اکرم (ص)، سؤال ۲۲۳۹ (سایت اسلام کوئست: ۲۸۵۶)؛ انصارى زنجانى، اسماعیل، الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ج ‏۵، ص ۳۷۱، دلیل ما، چاپ اوّل، قم، ۱۴۲۸ق‏.

[۷]الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ج ‏۱، ص ۱۴۴، «و بکى علیه کما بکى على الحسین (ع) و قال: «من بکى على مصائب هذه البنت کان کمن بکى على أخویها الحسن و الحسین (ع)».

[۸]. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده‏، سید حسن، ص ۸۵۴، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران‏، ۱۳۸۱ش‏.

[۹]جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۶۵ و ۶۶، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش.

[۱۰]. الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ج ‏۵، ص ۳۷۰٫

[۱۱]. همان، ص ۸۵۵ و ۸۵۶، به نقل از کتاب «زینب کبرى» تألیف نقدى و «الخصائص الزینبیّه» تألیف جزائرى و «الانوار القدسیه» دیوان آیه اللّه غروى اصفهانى و «عقیله الوحى» تألیف سیّد شرف الدّین.

[۱۲]. محدثى، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۹۹، نشر معروف، چاپ دوم، قم‏، ۱۴۱۷ق‏.

[۱۳]. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۱۸۵ و ۱۸۶، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش.

[۱۴]. همان، ص ۱۸۵ و ۱۸۷٫

[۱۵]. همان، ص ۱۸۷٫

[۱۶]عبیدلی، یحیى بن حسن، اخبار الزینبات، ص ۱۱۵۱۲۲، تکمیل شود؛ رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده‏، سید حسن، ص ۸۶۹، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران‏، ۱۳۸۱ش؛ انصارى زنجانى، اسماعیل، الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ج ۵، ص ۳۵۷، دلیل ما، چاپ اوّل، قم، ۱۴۲۸ق‏.

[۱۷]. همان، ص ۳۵۶ و ۳۷۰٫

[۱۸]. الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء، همان، ص ۳۵۶٫

[۱۹]. همان، ص ۳۵۶ و ۳۷۰٫

[۲۰] . عبیدلی، یحیى بن حسن، اخبار الزینبات، ص ۱۱۵- ۱۲۲، تکمیل شود.

[۲۱] . سابقی، شیخ محمد حسنین، مرقد العقلیه زینب علیها السلام، ص ۴۵، تکمیل شود.

[۲۲]شهیدی، سید جعفر، زندگانى فاطمه زهرا (س) ، ص ۱۶۱ و ۱۶۲، تکمیل شود.

[۲۳]. اخبار الزینبات، ص ۱۱۵- ۱۲۲.

[۲۴]نقدى، شیخ جعفر، زینب کبری، نقل از ستارگان درخشان، ج ۲، ص ۱۸۳ ـ ۱۸۴، تکمیل شود.

[۲۵]. نور، ۳۶، “فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُیُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال.”

[۲۶]برای آگاهی بیشتر به سایت حوزه نت: (محل دفن حضرت زینب علیها السلام) مراجعه شود.

[۲۷]. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده‏، سید حسن، ص ۸۶۴، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران‏، ۱۳۸۱ش‏.

[۲۸]همان، ص ۸۶۵٫

[۲۹]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج۱، ص ۳۹۶ و ۳۹۷، چاپ اول، آل البیت، قم ، ۱۴۱۷ ق.

[۳۰]. قمی، شیخ عباس، سفینه‏البحار، ج ۱، ص ۵۵۸، کتاب نامه تکمیل شود.

[۳۱]مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۶۴، نشر اسلامیه، چاپ دوم، تهران، ۱۳۹۵ق.

[۳۲]. فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، ص ۸۶۵٫

[۳۳]. مریم، ۱٫

[۳۴]. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۸۲ و ۸۳، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش.

[۳۵]. نجفى، محمد حسن‌، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محقق: قوچانى، عباس و آخوندى، على، ‌ج ۴، ص ۳۰۷، دار إحیاء التراث العربی‌، چاپ هفتم‌، بیروت، بی تا.

[۳۶]. خصائص زینبیه، ص ۲۵۷-۲۵۹.

[۳۷]. ذاریات، ۵۶، «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ».

[۳۸]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج ‏۵، ص ۴۱۷، دار التراث، چاپ دوم، بیروت‏، ۱۳۸۷ ق‏

[۳۹]. محلاتی،شیخ ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۶۲، دار الکتب الأسلامیه، تهران، بی تا.

[۴۰]. همان.

[۴۲]. ریاحین الشریعه،همان.

[۴۳]. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۱۱۹ و ۱۲۰، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش.

[۴۴]سید رضی، نهج البلاغه، دشتى‏، محمد، ح ۴۷۴، ص ۷۴۱، مشهور، چاپ اول، قم‏، ۱۳۷۹ش‏، «وَ قَالَ (ع): مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَه».

[۴۵]. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده‏، سید حسن، ص ۸۶۳، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران‏، ۱۳۸۱ش‏.

[۴۶]. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۱۵۶، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش، بعضی از اهل تحقیق در معنای این جمله «دخلت زینب علی ابن زیاد و هی تستر وجهها بکمّها (لانّ قناعها قد اخذ منها)» گفته اند: جهت پوشاندن صورت به آستین، همانا عدم تحمل دیدن دشمنان برادر خود حسین (ع) بوده نه این که آن حضرت صورت مبارکش باز بوده، علاوه «قناع» پارچه ای است که دور سر می پیچند و ربطی به طرف صورت ندارد که به واسطۀ بردن آن بی روپوش بماند.

[۴۷]سایت حوزه نت، «ورثت زینب من امها، کل الذی جری علیها و صار، زادت ابنه علی امها، تهدی من دارها الی شر دار، تستر بالیمنی وجوها فان، اعوزها الستر تمد الیسار».

[۴۸]مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۳۴،مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق، «أ من العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن».

[۴۹]. بقره، ۱۵۳، ۱۵۵،۲۵۰ و 

[۵۰]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، ج‏۲، ص ۳۱۰، مرتضى، چاپ اول، مشهد، ۱۴۰۳ق، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَکَمَ لِأَوْلِیَائِهِ بِالسَّعَادَهِ وَ خَتَمَ لِأَصْفِیَائِهِ بِالشَّهَادَه».

[۵۱]. فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، ص ۸۶۶٫

[۵۲].بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۱۵، «کیف رأیت صنع الله بأخیک واهل بیتک».

[۵۳]. همان، ص ۱۱۶، «ما رأیتُ الّا جمیلاً».

[۵۶]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۴۵، باب ۳۹، ص ۱۱۶، مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، ۱۴۰۴ق.

[۵۷]همان، ج ۴۴، باب ۳۵، ص ۲۹۷؛ ج ۶، باب ۶، ص ۱۵۴٫

[۵۸]. مطهری، مرتضی، مقتل مطهر، محقق: صالحان، جعفر، گفتار ۳۶، ص۱۸۰، زمان، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۸۲ش.

[۵۹]چگونه دیدی کار خدا را با برادر و خاندانت؟…، بحارالانوار، ج ۴۵، باب ۳۹، ص ۱۱۵٫

[۶۰].تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم‏، محقق: درایتى، مصطفى، ص ۳۹۵، دفتر تبلیغات‏، چاپ اول، قم، ۱۳۶۶ش‏‏،«الإیثار أعلی الإیمان».

[۶۱]. همان، «الإیثار أعلی الإحسان».

[۶۲].بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف (مستدرک حضرت زهرا تا امام جواد علیهم السلام)، محقق: موحد ابطحى ، محمد باقر، ج ‏۱۱، قسم ۲ (فاطمه س)، ص ۹۵۴، مؤسسه الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشریف‏، چاپ اول‏، قم‏، ۱۴۱۳ق‏، «انها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا من الخبز فی الیوم واللیله».

[۶۴]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، ج ‏۲، ص ۳۰۳، مرتضى‏، چاپ اوّل‏، مشهد، ۱۴۰۳ق‏.

[۶۶]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۰۸، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، بیروت، ۱۴۰۳ق‏.

[۶۷]. همان، ص ۱۱۰٫

[۶۸]. سید رضی، نهج البلاغه، صبحی صالح، خ ۱۹۳، ص ۳۰۳، هجرت، چاپ اوّل، قم، ۱۴۱۴ق‏، «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم».

[۶۹]. بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۵ و ۱۵۴، «الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه محمد (صلی الله علیه و آله) وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا».

[۷۰]. همان، ص ۱۳۴، «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک».

[۷۲]البته این بدان معنا نیست که وی بدون اجازۀ شوهرش اقدام به این مسئولیت نمود، بلکه با اذن و رضایت شوهر به وظیفه اش عمل کرد.

[۷۳]احزاب، ۲۱٫

[۷۴]ممتحنه، ۴٫

[۷۵].عبدالرحمان (بنت الشاطی)، عائشه، السیده زینب، ص ۹ و۱۰، ۱۵۷و ۱۵۸٫

[۷۶]. سایت یا حسین شهید به نقل از ریاض المصائب، ص ۴۷٫

[۷۷]. مجلسی، بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۳۱، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق.

[۷۸]. سایت یا حسین شهید، همان.

[۷۹]. همان، به نقل از زینب کبری سلام الله علیها، ص ۱۰۴، گفتنی است که مسئله گریه کردن در این جهت مانند شفاعت است به این معنا که این آمرزش به طور مطلق و بدون قید و شرط نیست، بلکه دارای شرایطی است که در جای خود به اثبات رسیده است.

[۸۰]رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده‏، سید حسن، ص ۸۵۷، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران‏، ۱۳۸۱ش‏.

[۸۱]. همان، ص ۸۵۷ و ۸۵۸٫

[۸۲]. همان، ص ۸۵۸ و ۸۵۹٫

[۸۳]. ذوالفقاری، لیلا، مجله آشنا، ش ۱۱۷، با دخل و تصرف.


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 836